شما بیشتر بر نتیجه متمرکز هستید یا بر فرآیند ؟
گاهی اوقات پس از طی فرآیندی پر زحمت، نتایجی کسب می کنیم که انتظارشان را نداشته ایم ( بسیار فراتر از حد پیش بینی شده یا بسیار کمتر از پیش بینی ) . در این شرایط تاثیر هدف گذاری بیشتر بوده یا تاثیر فرآیند ؟
بخش قابل توجهی از فرآیند، عملیات اجرایی است . اگر عملیات به درستی انجام نگیرد هر چقدر هم که هدف مندی و برنامه ریزی دقیقی وجود داشته باشد، نتیجه ای که حاصل می شود انطباق بیشتری بر عملیات انجام شده و شرایط فرآیند دارد تا بر هدف ها و برنامه ها !
یک بازیکن فوتبال را در نظر بگیرید:
اگر او به جای تمرکز بر نتیجه بازی، به روند و فرآیند بازی متمرکز باشد؛ عملکرد بهتری دارد یا زمانی که مدام در حال چک کردن نتیجه و پیش بینی نتیجه نهایی بازی است ؟
وقتی تمرکز بر فرآیند باشد ریزه کاری ها و اجزایی از آن مورد توجه قرار می گیرد که می توانند نتیجه نهایی را دگرگون کنند؛ اگر ما در انجام هر فرآیندی تمرکزمان بر نتیجه باشد، خواه ناخواه بخشی از توجه و تمرکزمان و در نتیجه بخشی از کارایی مان در انجام فرآیند را، از دست داده ایم !
در فوتبال و یا در هر فعالیتی ممکن است نتایجی پدیدار شوند که پیش بینی آنها چندان ساده نبوده و یا با پیش بینی های ما تفاوت هایی داشته اند
بهرحال نتیجه پدیدار می شود و در بسیاری از اوقات نیاز نیست مدام نتیجه را پیش بینی کنیم!
نکته مهم اینکه هر چقدر شرایط موثر بر فرآیند خارج از حوزه اختیار ما باشند؛ ضرورت توجه به اجزای فرآیند و تمرکز بر آنها با توجه به شرایط پیش آمده بیشتر می شود .
کسب و کاری را در نظر بگیرید که به شدت متاثر از قیمت دلار است؛ آیا بهتر نیست به جای پیش بینی های مدام در مورد نتیجه، بر اجزای فرآیند و تغییرات لازم تمرکز کند؟ شاید به این نتیجه برسد که در حال انجام فرآیند نادرستی است و آن را متوقف کنید یا بفهمد که فرآیند را به درستی انجام نمی دهد و تغییراتی جدی را در اجرای آن ایجاد کند !
اجازه بدهیم نتیجه خودش را بر ما نمایان کند و ما بر فرآیند و شرایط آن متمرکز باشیم
1 Comment
من به شخصه اثربخشی تمرکز بر فرایند رو در پیشرفت در تمرینات یوگا تجربه کردم. اصلن دنبال نتیجه نبودم و هروز به تمرینات اون روز فکر میکردم و نتیجه برام خیلی مطلوبتر از تصورم شد. موضوعی که مهمه که اینه بتونیم این نگاه سیستمی به مسایل رو یاد بگیریم و وارد تمام بخش ها زندگی کنیم.