#ای_کاش_میگفتم را در کپشن یک از پست هایم در اینستاگرام نوشتم و از مراقبت گفتم . مراقبتی که باعث می شود بسیاری از حرف ها را نزنیم!
مثل اینکه برای مراقبت از غرورمان از احساس هایمان نگوییم
برای مراقبت از تصویری که از ما در ذهن دیگران ساخته شده درخواست مان را مطرح نکنیم
برای مراقبت از حاشیه امنی که برای خودمان ساخته ایم، عقیده و دیدگاه خودمان را مطرح نکنیم
و …
باری
داشتم در مورد “ای کاش میگفتم”، می گفتم
“ای کاش میگفتم” تلنگری است برای آگاهی از اینکه ما حرف هایی برای گفتن داریم و نمی گوییم !
یادمان بیاید که اگر حرف هایمان را نزنیم :
ممکن است هیچ وقت فرصت گفتن آنها را پیدا نکنیم
ممکن است در ما باعث ایجاد آسیب شوند
ممکن است باعث ایجاد گفتگوی درونی نامناسبی برایمان بشوند که تا مدتها می تواند انرژی و زمانِ ما را بدزدد و ذهن و احساسات ما را درگیر کند!
“ای کاش میگفتم” تلاشی است برای توجه کردن به حرف هایی که شاید هیچوقت فرصت گفتنشان را نداشته ایم !
تلاشی برای اینکه گوش شنوایی پیدا کنیم و حرف هایمان را بزنیم
راهی بیابیم تا احساسات مان را از طریق کلمات ابراز کنیم
ای کاش میگفتم تلاشی است برای رهاتر شدن از آنچه که ابراز نشده !
“ای کاش میگفتم” گفتن از حسرتی است که گریبانمان را گرفته و رها نمی کند ! حسرتی که می گوید : ای کاش گفته بودی !
بخش زیادی از فشارهایی که تحمل می کنیم به واسطه همین حرف هایی است که نزده ایم و جالب آنکه مشابه همین حرفها را نه تنها نزده ایم بلکه فضایی برای دیگران هم ایجاد نکرده ایم که بزنند!
اگر معتقدیم که گوش شنوایی برای حرف هایمان یا محرم رازی برای راز هایمان نمی یابیم آیا خودمان برای دیگران چنین کیفیتی از گوش دادن و امنیت را ایجاد کرده ایم ؟
چه می شود که در حالی که گفتگو کردن به سادگی می تواند انجام شود، خیلی از اوقات به تعویق می افتد یا هرگز انجام نمی شود؟
چرا خیلی از اوقات از گفتن چنین حرف هایی اجتناب می کنیم ؟