تصور کنید که هر کدام از ما دو من داریم یکی “آنچه هستم” و دیگری “آنچه می توانستم باشم”
با این تصور چه ویژگی هایی را برای هر کدام از من هایتان بر می شمرید ؟
دقیق تر بگویم چقدر بین این دو من تفاوت می بینید ؟
اگر تفاوتی نمی بینید و از این عدم داشتن تفاوت اطمینان دارید که خوشا به سعادتتان!
اگر که نه، این دو من را متفاوت می بینید ؛ چه احساسی را تجربه میکند ؟
با خودتان چه می گویید ؟
با خودتان چه فکر می کنید ؟
خانم سوگل مشایخی در یکی از سخنرانی هایش گفته بود :
در پایان عمر ما این دو من رو در روی هم قرار می گیرند و جهنم دیدن فاصله بین این دو من است !!
تصور کنید به پایان زندگی رسیده اید و این دو منِ شما با هم روبرو شده اند
آنچه که میتوانستی باشی و آنچه که زندگی کرده ای
برای شما چه احساسی ایجاد می کند ؟
آیا شما از مقابل هم قرار گرفتن این دو استقبال می کنید ؟
آنچه که می توانستید باشیدتان با آنچه که هستیدتان چقدر تفاوت دارد ؟
به تعبیر خانم مشایخی به میزانی که فاصله بین آنچه که می توانستید باشید و آنچه بوده اید بیشتر شود ، شما جهنم دردناک تری را تجربه خواهید کرد !!
با این تصور
در اکنونِ زندگیمان پویش کنیم و ببینیم که تا این لحظه چقدر آنچه می توانستیم باشیم با آنچه که هستیم مطابقت دارد
اگر مطابقت ندارد ، چه موانعی برای این مطابقت وجود داشته اند یا وجود دارند ؟
چه کارهایی لازم است انجام بدهیم تا این فاصله را کم و کمتر کنیم ؟
در کدام بخش از وجودمان ، زیستنمان ، عملکرد مان ، محیطمان و … می توانیم تغییر ایجاد کنیم تا تطابق بیشتری برای این دو من را تجربه کنیم ؟