از رویکرد پرسشگری و اهمیت آن در پست های قبل نوشتم و حالا وقتش رسیده که در مورد انواع سوالات و دسته بندی آنها بنویسم
سوالات را به روش های مختلفی می توان طبقه بندی کرد
من از این دسته بندی استفاده می کنم
سوالات قضاوتی و سوالات توسعه دهنده
سوالات قضاوتی سوالاتی هستند که سوالنده با منظور یا قضاوت خودش سوال را مطرح می کند . این قبیل سوالها خیلی وقت ها بر جواب شخص مقابل اثر گذارند . سوالات قضاوتی ممکن است بر خلاف ارزشمندی شخص مقابل مطرح شوند
در مقابل سوالات توسعه دهنده سوالاتی هستند که قضاوت یا جهت دهی توسط سوالنده در آن وجود ندارد
به سراغ چند مثال برویم
سوالات سمت راست قضاوتی و سوالات سمت چپ توسعه دهنده هستند
چرا اینجوری برخورد کردی ؟ چی شد که تصمیم گرفتی اینطور برخورد کنی ؟
چرا نتونسی ؟ / چی شد که نتونسی ؟
اگر این کارو نمیکردی بهتر نبود ؟ / فک میکنی بهتر بود چه کاری انجام بدی ؟
با این حرفی که تو زدی مگه میشه کاری کرد ؟ / با توجه به حرفی که زدی چیکار میشه کرد ؟
تا کی میخوای تنبلی کنی ؟ / چجوری میتونی جلوی تنبلی رو بگیری ؟
چجوری تونسی طلاق بگیری ؟ / چی شد که تصمیم گرفتی طلاق بگیری ؟
حالا که سوال های بالا را به هر دو صورت قضاوتی و توسعه دهنده خواندید
کدام سری سوالات حس بهتری را در شما ایجاد کرد ؟
سوالات سمت چپ علاوه بر اینکه بار قضاوتی به همراه ندارد همزمان حس قدرت را به سوال شونده القا می کند . سوالات توسعه دهنده باعث می شود فرد بارویکرد و حس متفاوتی ( نسبت به وقتی که سوالات قضاوتی پرسیده می شود ) به فکر فرو برود و به دنبال جواب آنها بگردد .
سوالات توسعه دهنده همزمان به سوال شونده حس ارزشمندی و مسئولیت پذیری را منتقل می کند .
در سوال آخر
“چجوری تونسی طلاق بگیری ؟”
در این سوال به نظر میرسد سوالنده توانایی فرد را دست کم گرفته !!
در صورتی که در سوال “چی شد که تصمیم گرفتی طلاق بگیری ؟ ” سوالنده شخص را توانمند و مسئول می داند .
با کمی تغییر در نحوه سوال پرسیدن می توانیم حس و ذهنیت متفاوتی را در سوال شونده ایجاد کنیم !!
به نظر شما اگر تلاش کنیم سوالات توسعه دهنده بیشتری از خودمان و از اطرافیانمان بپرسیم چه تغییری ایجاد خواهد شد ؟